یه روز اصفهانیه تو مسابقات رالی شرکت میکنه ,وسط راه مسافر سوار می کنه
يه دکتر اصفهاني زنش ميميره روي سنگ قبرش مي نويسه:
آرامگاه زري همسر دکتر ر حیمی مختصص زنان و زايمان، مطب: خيابان آزادی کوچه سوم پلاک 20 ساعات پذيرايي: 16 الي 21
اصفهانيه ميره از اين ماشينا ميخره که فرمونش سمت راسته . بهش ميگن حالا ازش راضي هستي ؟ ميگه : راضي که هستم ، فقط نميدونم چرا هر وقت تف ميکنم ، ميخوره تو صورت زنم ؟ !
تركه تو جاده داشته رانندگي ميکرده ، يهو ميبينه يه کاميون داره از روبروش مياد ، ميزنه رو ترمز ميبينه ترمزش نميگيره ، رفيقشو صدا ميکنه ميگه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببين
تو ترکستان حكومت نظامي بوده، سروانه به سربازش ميگه تو اينجا نگهباني بده، از هفت شب به بعد هركيو تو خيابون ديدي در جا بزنش. حرفش تموم ميشه، تا مياد سوار ماشين بشه، صداي گلوله مياد . برميگرده ميبينه سربازه زده يك بدبختي رو كشته! داد ميزنه: احمق! الان كه تازه ساعت پنجه! سربازه ميگه: گربان آخه اين يك آدرسي پرسيد كه تا نه شب هم پيداش نميكرد
ستاد مبارزه با بد حجابي اعلام كرد: نگهداري عسل و ميرزا قاسمي در يخچال ممنوع مي باشد مگر اينكه در يخچال باز باشد!!!
اصفهانيه قله اورست رو فتح كرد.بهش ميگن انگيزه ات چي بود؟؟ ميگه خدا لعنت كنه كسي رو كه گفت اون بالا نذري ميدن
لره عابر بانکشو میندازه تو ضریح میگه یا امام رضا حاجتمو بده تا رمزشو بگم
لره به دیوار تکیه میده میگه خدایا یا حاجتمو بده یا منو بکش .یدفعه دیوار میخواد بریزه میگه سه سی کشتن چه زرنگه
لره با دو تا از دوستاش داشتن صحبت میکردند
اولی میگه: پدر من آدم بسیار مهمیه
بهش میگن، مگه پدرت چکار هست؟
میگه:رییس جمهور. هر قانونی بخواد گذشته بشه،با اجازه اونه.
دومی میگه: پدر تو کاری نیست، پدر من نمایند مجلسه…تا پدر من رای نده، عمران قانون پدر تو تصویب نمیشه
لره میگه: بووهاتون جلو بوو مو هیچی نیدن
اون دوتا میگن: مگه پدرتون چکار هست؟
لره میگه: مو بووم پاسبونه…..جلو خیابون اوایسه، پونصدی اگره،ایشاشه منه قانونی که بووتون نهادن
تعداد صفحات : 7